39روزگی دخترم آنوشا
خواب ناز
38روزگی نفسم
دخملم بعد از حمام توی 37روزگی
فدای تو شیرینم
عکس های قبل یک ماهگی
عشق +دو
یک ماهگی آنوشا جونم
دیروز جمعه یک ماهگی دخترم بود من و بابایی تا ساعت یازده خواب بودیم با دخملی بعدش بابا بیدار شد واسمون طبق معمول صبحانه درست کرد و اومد بیدارم کرد و باهم صبحانه خوردیم بعدش قرار شد ساعت دو آنوشا رو حموم کنیم من ماهی رو از فریزر بیرون آوردم و برنج رو خیس کردم تا نهار درست کنم از وقتی آنوشا وارد زندگیمون شده کمتر از ساعت دو نهار نخوردیم کلا ساعات خواب و خوراکمون ریخته بهم اینم از برکت وجود دختر خانمیه قربونش برم بعدش رفتم و با بابامحمد دونفری خلوت کردیم و حرف زدیم ولی زود دلمون واسه نفر سوم تنگ شد و رفتیم سراغش و بیدارش کردیم! بابامحمد ماهی رو سرخ کرد و منم برنج رو درست کردم بعد از نهار هم دخمل رو آماده کردیم و حموم دادیم و خشگل شد و ر...
نویسنده :
مامان نسرین
20:48